فروغ بخش شب انتظار آمدنی ست                 رفیق آمدنی؛ غمگسار،آمدنی ست

به خاک کوچۀ دیدار آب می‌پاشند                   بخوان ترانه، بزن تار، یارآمدنی ست

ببین قناری چگونه ز شوق می لرزد   مترس از شب یلدا، بهار آمدنی ست

بس است هرچه پلنگان به ماه خیره شدند          یگانه فاتح این کوهسار آمدنی ست

شاعرمرتضی امیری اسفندقه»

با کمی دقت در شعری که با هم مرور کردیم،  می‌توان نوعی تناسب را دریافت و آن تشابه بخش آخر بعضی مصراعها و همچنین تکرار کامل کلماتی در آخر بیت اول و همه مصرعهای دوم آن است. این تناسب را قافیه و ردیف» یا موسیقی کناری» می‌گوییم.کلمات انتظار، غمگسار، یار، بهار و کوهسار قافیه» نامیده می‌شوند و آمدنی ست»که بعد از همۀ قافیه ها تکرار شده ردیف»است. موسیقی کناری» نیز مانند وزن»که در صفحات آینده در مورد آن صحبت می‌کنیم ،از همراهان همیشگی شعر فارسی بوده است و تکمیل کننده ساختمان آن می‌باشد. از میان قافیه و ردیف، سهم قافیه در موسیقی شعر بیشتر است و ردیف، غالباً جنبۀ تکمیل کننده دارد. بنابر نقش عمده ای که قافیه دارد، فارسی  موسیقی کناری» نیز مانند وزن»که در صفحات آینده در مورد آن صحبت می‌کنیم ،از همراهان همیشگی شعر فارسی بوده است و تکمیل کننده ساختمان آن می‌باشد. از میان قافیه و ردیف، سهم قافیه در موسیقی شعر بیشتر است و ردیف، غالباً جنبۀ تکمیل کننده دارد. بنابر نقش عمده ای که قافیه دارد، فارسی زبانان از قدیم،آن را مهمتراز ردیف، تلقی کرده اند؛ به گونه ای که رعایت قافیه ، اجباری به شمار آمده ولی وجود ردیف، نه.

وجود قافیه در شعر فارسی، به همراه خود قواعدی نیز به همراه آورده است. اما برای ردیف، قاعده و قانون خاصی نداریم. تشابه صرف آخرین حروف دو کلمه، می‌تواند نوعی تناسب ایجاد کند چنان که در کلمه های سرد» و گرد» می بینیم. همچنان که  تشابه آخر مصوّتها  نیز می‌تواند کمی موسیقی آفرین باشد. نظیر تشابه مصوت کوتاه _َ»در کلمه های رَنگ» و پَند». ولی شاعران فارسی به یکی از این دو تشابه قانع نبوده‌اند و هر دو تشابه صامتها و مصوتها» را برای قافیه کردن» دو کلمه لازم دانسته‌اند. از همین روی مثلاً سرد» را بیشتر بازرد» و فرد» قافیه کرده‌اند وبُرد» را با مُرد» و خورد».

قافیه کردن دو کلمه نوعی کشف است،کشف کلماتی که دارای این اشتراکات هستند. بنابراین طبیعی ست که ما در پی کشف اشتراکهای راستین باشیم نه آنهایی که از رهگذر جمع بستن یا وصل ضمیر به کلمات ایجاد شده اند. وقتی شاعر دو کلمه نان » وجان» را قافیه کند، چون این دو ذاتاً با هم اشتراک دارند، احساس لذت و شگفتی می‌کند؛ اما اگر مردان »و درختان»را قافیه کند حس می‌شود دو کلمه مرد» ودرخت» واقعا هم قافیه نبوده اند بلکه ان» جمع، به شکلی تصنّعی آنها را متناسب ساخته است. پس شاعر عملاً کشفی انجام نداده است چون به این ترتیب، هرکسی می‌تواند اسمها را با افزودن ان»، به عنوان قافیه کنار هم گذارد. پس باید بدانیم قافیه صحیح، باید صامتها و مصوّتهای مشابه داشته باشد و صامتهای قبل از بخش مشترک نیز ، متحرک بوده و مصوّت یکسان داشته باشند در غیر این صورت قافیه معیوب است؛ مثلا در دو کلمه دَرها» و سَرها» اگر جمع را برداریم دو کلمه در » و سر» باقی می‌ماندکه در آنها صامت ر»مشترک است و مصوت قبل از آن _َ»نیز در هر دو یکسان و صحیح می‌باشد. اما دُر»با سَر» هم قافیه نیست، چون مصوتهای مختلف دارند. اگر تعداد حروف مشترک بین، بیش از یکی باشد نیز به همین صورت عمل می شود؛ مثلا در دو کلمه سَفَر» ونَفَر» حروف مشترک فَر» هستند یعنی  صامتف» با مصوّت کوتاه _َ»به همراه صامت ر» که مصوت قبل از هر دو نیز_َ» است و در نتیجه اینها می‌توانند با هم، هم قافیه باشند.

 

 

- در زبان فارسی، سی و دو حرف الفبا بدون حرکت-اصطلاحاً صامت»- هستند و بنا به موقعیت، حرکات کوتاه -َ –ِ –ُ » و یا حرکات کشیدۀ او- آ – ای» می‌گیرند که به این حرکات، اصطلاحاَ مصوّت» می‌گویند.

ردیف و قافیه یا موسیقی کناری در شعر

قافیه ,کلمه ,ردیف، ,نیز ,شعر ,هم ,دو کلمه ,است و ,و ردیف، ,تکمیل کننده ,قبل از ,قافیه دارد، فارسی ,جنبۀ تکمیل کننده ,تکمیل کننده ساختمان
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها